سینا قنبرپور – امیدکریمی: برخی کارشناسان در زمینه آب معتقدند تا ۷سال دیگر منابع آب ایران تمام میشود اما اعضای هیئت مدیره «فدراسیون صنعت آب ایران» در میزگردی که در بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها در غرفه گروه رسانهای خبر برگزار شد، در پاسخ به این پرسش خبرآنلاین که «آیا تا ۷سال دیگر منابع آب ایران تمام میشود» تأکید کردند که نمیتواند به این صراحت چنین حرفی زد اما تا ۷ سال دیگر با همین شیوه بحرانهای برخاسته از بحران آب تشدید میشود بحرانهایی نظیر مهاجرت و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن.
در این میزگرد «فریدون خزاعی» دبیرکل این فدراسیون که تحصیلکرده رشته راه و ساختمان در مقطع کارشناس ارشد از دانشکده فنی دانشگاه تهران است، «سعید منوچهریان» تحصیلکرده رشته مهندسی برق و عضو هیئت مدیره و «رضاحاجیکریم» که مهندسی مکانیک خوانده و دکترای مدیریت استراتژيک از دانشگاه نیس فرانسه دارد به تحلیل این وضعیت پرداختند.
آنچه در این میزگرد مورد تأکید قرار گرفت ایجاد فضایی برای استفاده از «دیپلماسی آب» است زیرا کشورهایی چون ترکیه با احداث سدهایی چون «آتاترک» و «ایلیسلو» ممکن است به طور مستقیم حقابه ایران را نگرفته باشند اما موجب بروز و تشدید پدیده ریزگردها در ایران میشوند.
مشروح این میزگرد را در ادامه میخوانید:
آینده تاریکی برای آب در ایران ترسیم ميشود. برخی کارشناسان میگویند تا ۷ سال آینده تمام منابع آبی ایران تمام میشود . یک پرسش این است که اساساً این حرف درست است که تا ۷ سال آینده منابع آبی ایران تمام ميشود؟ علاوه بر این پرسش آیا ما میتوانیم منابع آبی جدیدی به منابع خود اضافه کنیم؟
حاجیکریم: مطلب مهم در آن موضوع تأکید براین واقعیت است که ما در اقلیمی زندگی میکنیم که ۸۵درصد آن خشک بوده و هست. در سالیان سال مردم ایران با بحرانهای آبی و دورههای مختلف خشکسالی دست و پنجه نرم کردهاند. تمدن کهن و قدیمی ما از دیرباز یاد گرفته بود زندگی در این اقلیم خشک و بیآب را مدیریت کند. بیآبی را هم توانسته بود مدیریت کند. در سالهای گذشته و با وقوع تغییرات اقلیمی، بحران بیآبی در این اقلیم خشک ،آزاردهندهتر شده است و این ما هستیم که برسر دوراهی قرارگرفتهایم. شاید برای آخرین بار که از این تهدید و فرصت همزمان استفاده کنیم. ببینیم میخواهیم به کدام طرف برویم. همین رویه فعلی و شیوه بهرهبرداری از سفرههای زیرزمینی آب را ادامه دهیم یا مثل گذشته شیوههای مدیریتاما را برمنابع آب بهبود بخشیده و بهرهوری را افزایش دهیم. اما اگر وضعیت فعلی را ادامه دهیم تهدید جدی است. شاید ۷ سال . به هر حال خیلی دیرتر از ۷ سال این وضع ادامه پیدا نمیکند و ما در وضعیت نامناسبی قرار خواهیم گرفت.
اینکه میگویند در ۷ سال آینده منابع آبی تمام میشود درست است یا کفاف این جمعیت و رشد و توسعه آن را نميدهد؟
حاجیکریم: همین الان در دشت رفسنجان، دشت البرز ،دست قزوین و دشتهای دیگری که با بحران آب دست و پنجه نرم میکنند به لایههای سنگی زمین نزدیک شدهایم. الان در دشت رفسنجان با حفاری ۵۵۰ متری آب استخراج میکنند و این یعنی آسیبزدن به محیط زیست و آیندگان. پس در آنجا همین الان چنین وضعیتی دارد. در دشت سمنان که ميخواهیم آب را از خزر برایش منتقل کنیم با بحران ناشی از تلفات شبکهای مواجه است. در چنین شرایطی باید شیوه استحصال آب را تغییر داد و از تصفیه پساب، آبچرخانی، جلوگیری از هدررفت شبکهای و روشهای دیگر بهره برد و مانع از تشدید این بحران شد.
با این توضیحات چقدر میتوان امیدوار بود که با تغییرت شیوه مدیریت و روشهای جدید این فرصت ۷ ساله را افزایش داد؟
منوچهریان: شاید اینگونه نتوان نگاه کرد و شفاف محاسبه کنیم که ۶-۷ سال دیگر بیشتر آب نداریم. بحران آب در دنیا وجود دارد در ایران هم هست . علاوه بر این در ایران در ۳۰ ساله خشکسالی قرار گرفتهایم که این وضع ما را پیچیدهتر کردهاست. آنچه باید برآن دست بگذاریم و فکری برای حل آن کنیم روند ناهمگونی بین منابع و مصرف است. باید مدیریت بر منابع آب شرایط بهتری بیابند. اما آنچه عدد ۶-۷ سال را پیش ما برجسته میکند این است که در این دوره زمانی ما با بحرانهای اجتماعی ناشی از کمبود آب در مناطقی مواجه ميشویم که همین الان با بیآبی مواجهند. بحرانهایی مثل مهاجرتها. آسیبهای اجتماعی ناشی از نبود آب و توقف زندگی در مناطق مختلف در این فاصله زمانی مطرح شده بسیار قابل لمس خواهد شد.
یعنی اتفاقی که در سوریه افتاد؟
منوچهریان : بحران اجتماعی ناشی از مهاجرت تبعات و آسیبهای خاص خود را برجا میگذارد. اما اگر چشمانداز درستی ترسیم نشود نمیتوانیم به خوبی وضعیت پیش رو را مدیریت کنیم. اینکه بخواهیم بگوییم منابع آبی ما کفاف بیش از ۶-۷ سال نميدهد را درست نمیدانم اما باید بپذیریم نگاهی که اکنون به آب میشود معضلاتی را رقم ميزند و تبعاتی که کمبود آب ایجاد میکند به سادگی قابل مدیریت نیست. باید توجه داشته باشیم پراکنش آب در ایران متفاوت است . کشورمان کم آب است. در جاهایی که با فقر اقتصادی و فرهنگی بیشتری مواجه هستیم بحران آب میتواند تشدید کننده باشد. ایران ما در دورههای گذشته هم کشوری خشکسال و کم آب بوده است اما منابع مدیریت شده است آن هم توسط خود مردم . حال نزولات آسمانی کم شده، جمعیت افزایش یافته، الگوی مصرف تغییر کرده است و شهرنشینی و مصرفگرایی موجب تغییرات بسیاری شده است. اگر میشد مدیریت بهتری بر منابع صورت بگیرد، مدیریت مبتنی بر استراتژی و شاخصهای فنی، محیط زیستی و منافع ملی در نظر گرفته میشد آن وقت میشد این بحران را بهتر مدیریت کرد.
شما به مدیریت تأکید میکنید و میگویید مردم ایران پیشتر با همین اقلیم خشک و بی آب مدیریت کردهاند که توانستهاند این تمدن را حفظ کنند. حال چقدر باید این مدیریت انقلابی باشد تا بتواند در بحران موجود مؤثر عمل کند. همانطور که همه ما ميدانیم مدیریت در ایران به شدت کند و منفعل است.
منوچهریان: مدیریت انقلابی، همیشه خوب نیست . تحولی که برای بهبود لازم است مطالعه همه جانبه واست و اینکه دولت دست از تصدی گری بردارد و بخش خصوصی با کمک مردم وارد عمل شوند. اگر این اتفاقات روی دهد میتوانیم از این بحران عبور کنیم.نزولات جوی کاهش پیدا کرده است و گرما تبخیر بیشتری را رقم زدهاست کنترل اینها در دست ما نیست ولی مدیریت بر منابع موجود دست خودمان است .اگر امروز حرکت نکنیم طبیعتاً دیر است .

الان به موضوع انتقال آب بین حوضهای به عنوان تشدیدکننده خشکسالی یاد ميکنند. یعنی ما در جایی سدمیزنیم بعد با صرف هزینه بسیار از آنجا آب را به بالادست انتخاب ميدهیم. در مسیر هم عدهای از آن استفاده ميکنند. در نهایت برای مثال وقتی آب در یزد به مقصد میرسد الگوی زندگی آنها را تغییر میدهد. این کار را تا چه اندازه متهم خشکسالی ميدانید؟
خزاعی: انتقال حوضه به حوضه مشکلات عدیده ای را ایجاد میکند . ما بدون توجه به اینکه طبیعت یک تقسیمبندی ایجاد کرده و مردم نیز با احترام و در نظرگرفتن همین تقسیمبندی اقلیمی زندگی بنا نهاده و براساس آن فعالیت میکنند آمدهایم دست به تغییراتی زدهایم. مردم مطابق با آن اقلیم و شرایط برای خود کشاورزی وتعریف کرده بودند. محصولات و الگوی خاص آن را تعریف کرده بودند و ما آمدیم برخلاف آن اقدام کردیم و آب را با صرف هزینه بسیار منتقل کردیم. به این موضوع توجه نکردیم که این انتقال آب از حوضهای به حوضهای دیگر چه مشکلی برای مردمان ساکن در مبدأ انتقال آب به وجود ميآورد. مهاجرات و بیکاریها را محاسبه نکردیم. محاسبه نکردیم در حوزه گیرنده چه تاثیراتی بر الگوی زندگی آنها میگذارد. به این فکر نکردیم که در یزد کسی فکر نکند آنجا شده شمال کشور و آب را بیرویه خرج کند. آنچه در این میان جای خالیاش حس میشود تغییر نگرش مردم نسبت به آب است. چون توان انتقال آب حوضه به حوضه وجود داشته انجام شده بیآنکه نگرش به این کار و آب منتقل شده حاصل شود. بنابراین ما پیش از هر اقدامی در مورد آب باید اول نگرش به آب را تغییر دهیم.
الان نگرش چیست؟
خزاعی: همین که نگاهمان به وجود آب جاودانگی است. یعنی آب جاودانه وجود دارد. ما تنها کشوری نیستیم که سدسازی کرده است و آب را مهار کردهاست. اما برای همه اقلیمها نمیشود یک نسخه پیچید. هر کشوری نسخته خاص خودش را می طلبد. ما نیازمند تشکیل بازار آب هستیم. برای مثال در همین بحران آب اگر به کشاورز بگوییم شما در ۶ ماه از سال آب احتیاج داری ودر نیمه دیگر سال این آب بی مدیریت به هدرمیرود. بازاری برای مصرف آن در ۶ ماههای که کشاورز نیازی به آب ندارد به وجود ميآید. باز هم تأکید میکنم در کشور ما آب مقدس شمرده میشود ولی رفتاری که با این محصول مقدس میشود اصلاً مطابق با شان آن نیست. یک محصول قدسی و یک محصول مقدس باید گرانتر و باارزشتر رفتار شود. اگر این تغییر نگرش رخ دهد من هم میفهمم که اینگونه نیست که هر وقت شیر آب در خانه را باز کردم آب از پشت آن جاری میشود. جالب اینجاست که مردم آب بستهبندی و آب معدنی را لیتری ۶۰۰ تومان ميخرند. اما آبی که در خانه لیتری ۵تومان به آنها تحویل میشود را اگر به لیتری ۶ تومان افزایش دهند همه متعجب و معترض میشوند. ما باید در این موارد دست به الگوسازی بزنیم. الان کارخانههای ما آب را مترمکعبی چندهزارتومان میخرند. استفاده از پساب و آبچرخانی در جاهای مثل کاشان و نقاطی که آب ندارند مطرح شده است. با این توضیحات و آنچه بقیه دوستان هم تأکید کردند ميخواهم این را عرض کنم که الان نباید دنبال مقصر بگردیم و باید دنبال راه حل و راهکار برای خروج از این بحران باشیم.
ولی اگر همین انتقال حوضه به حوضه مطرح نبود این همه سدسازی نمیشد. و تبعات سدسازی پیش نمیآمد.
خزاعی: هر سد و هر طرحی یک تعریف خاصی دارد؛ یک مقصد و مقصودی دارد. باید پرسید آیا از سدهایمان مطابق با همان مقصد و مقصود مشخص اولیه بهرهبرداری کردیم. وقتی سدی طراحی میشود بخشهای مختلفی در آن طراحی محاسبه میشود. سهم کشاورز و محیط زیست دیده میشود و سهم تولید برق یا منابع دیگر را هم میبینند.
یعنی شما میگویید در سدسازیها سهم محیط زیست را در نظر گفتهایم پس چرا آن را ندادهایم؟ چه کسی آن را ندادهاست؟
خزاعی: شاید بخشی از این پاسخ به همان تغییر نگرش ربط دارد. شاید نگرشمان به محیط زیست عوض شده است و قبلاً فکر میکردیم ماهی و ردوخانه باشند یا نباشند تأثیر به حال ما ندارند ولی الان ميدانیم که باید آنها باشند . الان فهمیدهایم که کمبود آب فقط تشنگی نمیآورد، زمین هم نشست مي کند. برای همین هم هست که در فدراسیون صنعت آب ایران تما همّ ما این است که نگرش به آب را عوض کنیم .
و این تغییر نگرش چقدر زمان میبرد؟
خزاعی: زمان میبرد. الان چون گفته ميشود بیشترین مصرف آب متوجه بخش کشاورزی است فکر ميکنند مشکل متوجه کشاورزان است. اتفاقاً کشاورزان ما بیش از همه این را درک میکنند. سالیان سال این مردم بودند که آب و چرخه توزیع آن را مدیریت میکردند. بر سر آب آدم کشته میشده و کشاورزان تقدس آب را بهتر میفهمند. اگر نگاهی به تاریخ و طولانیترین قنات دنیا در ایران بیندازیم ميبینیم که این مردم بودند که لایروبی ،تقسیم آب و مسائل مربوط به آن را انجام ميدادند. الان وقت آن است که مدیریت منابع آب به مردم سپرده شود و مردم و بخش خصوصی در این زمینه فعال شوند. بنابراین در عین حال که نباید بیجهت ترس ایجاد کنیم باید تصمیم و ارادهای را عملی کنیم که در آن همه ذینفعان آب دخالت داشته باشند.
خبرهای مختلفی از درگیریهای ناشی از انتقال بین حوضهای آب به گوش میرسد. اگر شما به جای دولت بودید به کدامیک حق ميدادید؟ به اصفهانیها حق ميدادید یا به اهالی چهارمحال و بختیازی. موضوع قومیت نیست. موضوع این است که عدهای در منطقهای زندگی مي کنند که آب دارند و عدهای در منطقهای که آب ندارند.
حاجیکریم: باید این مسأله هم جامع دیده شود. برای پاسخ به پرسش ما برمیگردم به سئوال قبلیاتان. باید آب به گفتمان غالب جامعه تبدیل شود تا بسیاری از مسائل حل شود. تحقیقی در سال گذشته انجام شده که نتیجه آن نشان ميدهد که خشکسالی فقط ۸درصد در بروز بحران اخیر دخیل است و ۹۲ درصد مربوط به عواملی چون شیوه مدیریت، انتقال حوضه به حوضه و نظایر آن است. برای همین تأکید میکنم که باید گفتمان غالب و ملی کشورمان پیرامون آب شکل بگیرد تا این مسائل را حل کند. وگرنه ما وقتی به کتیبههای تخت جمشید نگاه ميکنیم میبینیم که کوروش تأکید کرده و دعا کرده است که خدایا کشور را از خشکسالی و دروغ حفظ کن. در قرآن کتاب آسمانی ما مسلمانان هم مؤکداً این موضوع را آورده و تشریح کرده که همه چیز از آب به وجود آمدهاست. اما هنوز آب گفتمان غالب در کشور نیست
چگونه گفتمان غالب می شود؟
حاجیکریم: اگر قرار باشد این گفتمان غالب شکل بگیرد باید وارد حوزه عملگرایی شویم. دولت از این عملگرایی قاصر است. منابع مالی در اختیار دولت محدود است . در این صورت است که میتوانیم سئوال شما را اینگونه مطرح کنیم که اگر همان آبی که از چهارمحال و بختیاری به اصفهان منتقل شود چگونه استفاده میشود؟ از پساب آن چقدر استفاده میشود؟ صنایعی که در اصفهان قرار گرفتهاند و اینک نیازمند همین آب هستند با چه راندمانی فعالیت میکنند. کشاورزیای که در اصفهان منتظر آب از چهارمحال و بختیاری است با چه راندمانی از این آب استفاده میکند؟تلفات شبکهای آب در اصفهان چقدر است؟ وقتی این پرسش ها مطرح شد پرسش دیگری هم مطرح میشود ؛ سرمایهای که برای افزایش راندمان و بهبود مدیریت منابع آب لازم است را چه کسی وارد عرصه ميکند؟ ما در فدراسیون صنعت آب ایران پس از بررسیهای بسیار به سه مولفه بسیار مهم برای حل بحران آب در کشور مواجه شدیم. «تأمین مالی»، «مطالبات شرکتها» و «تعرفه آب». اگر از یک نهادمالی یا یک شرکت خصوصی انتظار داریم که ورود کند و در همان اصفهان سرمایهگذاری کند تا نیازی به انتقال حوضه به حوضه آب نداشته باشیم مهمترین مسأله این است که چه کار کنیم که این فعالیت منتج به سود باشد. با قیمتی که فعلاً آب دارد افقی برای شرکتی که بخواهدوارد شود و سرمایهگذاری کند وجود ندارد. اینجا ست که ما در فدراسیون صنعت آب ایران به عنوان صدای واحد آب کشور تأکید داریم اگر قرار است به دولت کمک کنیم باید بتوانیم موانع پیش روی سرمایهگذاری در آب و فاضلاب را برداریم تا دورنمای روشنی در این زمینه ایجاد شود. در این صورت است که سرمایهگذاری در صنعت آب ممکن خواهد شد و به جای اجرای طرح پرهزینه که ازخزر به سمنان آب را انتقال دهد و از نظر اجتماعی از چهارمحال و بختیاری آب را منتقل کنیم که شاهد منازعاتی در بلداجی دباشیم میتوانیم روشهای بهتری در آبچرخانی و استحصال آب به کار بندیم. انتقال از آب از خزر به سمنان مداخله مستقیم در اکولوژی و حیات جنگلهای هیرکانی در جنوب خزر است که میتواند با روشهای نوین جایگزین شود. روشهای جایگزین نیازمند تأمین سرمایهاست. بنابراین اگر جای دولت بودیم دنبال حق دادن به چهارمحال و بختیاری که ذخیرهگاه آب کشور است یا اصفهان که پایتخت دیرینه ایران است نمیرفتیم.
اگر فرض کنیم واقعاً چند سال بعد منابع آب کشورمان تمام میشد به جای روشهای سنتی برای استحصال چه اقدامی میکردیم؟ به جای آنکه سد بزنیم و منتظر باران یا حتی به سراغ آب شیرینکن هایی برویم که مشخص نیست زهاب آنچه بر سر آب دریا میآورد چه میکردیم؟ روشهای جدید استحصال آب چقدر به برونرفت ما از این بحران کمک میکنند؟
منوچهریان: اول اینکه ما باید بتوانیم آب پاک و سلامتی که داریم را به خوبی حفظ کنیم. باید مصارف ما با منابع ما همخوانی داشته باشد. اما واقعاً باید به این روشها فکر کنیم که چطور برخی کشورها ميتوانند ۹۰درصد منابع آب مصرفی خود را بازچرخانی کنند. ما برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعت آب نیاز داریم. در عین حال باید بدانیم در کجا قرارگرفتهای و میخواهیم این مصارف را تأمین کنیم. وقتی میبینیم که در مکانهایی صرفاً با ملاحضات سیاسی و خاص صنعتی دایر شده که اتفاقاً آب زیادی را مصرف میکند و موجب میشود هزینه تمام شده صنعت را بالا ببرد باید جلوی چنین کاری را بگیریم. انتقال آب بین حوضهای که شما پرسیدید میتواند به عنوان یک راهکار برای آب شرب در نظر گرفته شود ولی با درنظرگرفتن همه ملاحظات. اما ما بخشی از ملاحظات فنی را دیدهایم و ملاحظات اقتصادی و محیط زیستی را ندیدهایم . ملاحظات اجتماعی و منابع مالی را ندیدهایم. به هم خوردن شرایط زیستمحیطی و اکوسیستم را ندیدهایم و نمیدانیم آیا برای ۱۰۰ سال آینده همینطور خواهد ماند. انتقال بین حوضهای آب از سال ۱۹۷۰ مطرح شد اما طرحهای خیلی شجاعانه و بزرگدر این زمینه متوقف شد ؛به دلیل تأمین مالی و به دلیل اعتراضات مردمی که آب از محل زندگی آنها باید منتقل ميشد.
خب چرا در ایران موفق نشده است؟ چرا با وجود متوقف شدن تجربههای بینالمللی هنوز انتقال بین حوضهای آب در ایران انجام میشود و موفق شده است؟
منوچهریان: در ایران موفق نشده است. ما میتوانیم بگوییم پروژهای در بخش فنی و اجرایی موفق بوده اما پروژای موفق است که همه ملاحظات را بررسی و دیده باشد و بعد اگر همه آنها لحاظ شد بگوییم موفق بوده است. اگر الان بین مردم منطقهای که منابع آب دارد و مبدأ تعارض داریم نميتوانیم بگوییم پروژه انتقال موفق بوده است. ضمن آنکه بعد از همه ملاحظات تصمیمگیری برعهده دولت است و تأمین مالی آن هم برعهده دولت است. این یعنی صرف هزینه از بودجه عمومی. بودجه عمومی هم یعنی فشار به مردم. اگر بخواهیم بگوییم پروژه انتقال آب خوب است باید پاسخ داد که در برخی نقاط صرفاً برای آب شرب خوب است. اما برای این کار نیازمند قوانین محکم و کامل برای حمایت از مردمی که آب را از محل آنان منتقل میکنیم هستیم. قوانینی که حقابهها را رعایت کنند و اجرای آن حفاظت کنند. ما در زمینه وصول حقابهها قوانین کافی نداریم و حقابهها هم دریافت و پرداخت نمیشود. در چنین شرایطی است که تعارضات بین منطقهای رخ ميدهد. همین الان دو سد بزرگ در ترکیه در حال احداث است که مشخص نیست حقابههای مردم پاییندست و آثار زیستمحیطی که رقم خواهد زد را چگونه باید وصول کنند.
شما هم با این موضوع موافقید؟
خزاعی: من باز هم ميخواهم درباره نقش سدها توضیحی بدهم. سد مصارف مختلفی دارد. هرسدی کاربردهای چندگانه دارد. گاهی یک سد برای ذخیره آب است. گاهی یک سد برای تولید برق ساخته شده است. یک سد هم برای کنترل آب ساخته شده است. اما تمام سدهایی که بر کارون ساخته شده برای کنترل سیلابهای این رود بوده و میبینیم که دیگر خسارتهای سیلابهای گذشته را در خوزستان و اهواز نداریم.
شما میگویید سیلابها را نداریم. اما کشاورزی خوزستان دارد نابود میشود زیرا میگویند تمام خاکهای آبرفتی و آنچه در قالب سیل برای خاک کشاورزی میآمده الان پشت سدها انباشت میشود. این آسیب سدها برای کشاورزی و محیط زیستی است که از آن در حال برداشت هستیم.
خزاعی: ما تنها کشوری نیستیم که سدسازی کردهایم. نمیشود انکار کرد که همه سدها اشکال ندارند. در برنامهریزیهایی که برای سدسازی شده زیادهرویهایی هم شده است به سبب فشارهایی که به دولت میآمده ولی خود صنعت را نمیشود زیرا سئوال برد. میشد از این صنعت استفاده بهینه و مثبت کرد. اگر در حوزه دریاچه ارومیه سدسازی را ببینیم، مقصر بودهاند. کما اینکه استفاده از آبهای زیرزمینی به وسیله بالغ بر ۳۰۰- ۴۰۰ هزار چاه غیرمجاز این وضعیت برای دریاچه ارومیه رقم خورده است. اما اینکه من تأکید دارم ما دنبال مقصر نگردیم این است که بیشتر به راهحلها بیندیشیم. تأکید کنیم اگر الان آب را به یزد ميبریم برای جای خالی آن در خوزستان فکر کنیم. اگر آبی را منتقل میکنید عواقبش را ببینید و این کار بخش خصوصی است که بتواند هم در بخش مشاوره، هم در بخش مطالعه و هم در جلوگیری از بروز عواقب و آثار منفی به دولت کمک کند. خلاصه اینکه تک تک مشکلات را بگوییم دردی را درمان نمیکند. این بحران را یک بیماری ببینیم که حالا یک پزشک حاذق باید به درمان آن بپردازد و ممکن است از داروهای مختلفی هم بهره بگیرد.
(به شوخی) ولی شما مهندس هستید!
خزاعی: بله ولی الان پزشکان دیگر کار پزشکی نمیکنند بیشتر کار مهندسی میکنند و مهندسی پزشکی شاخه بسیار قویای در پزشکی شدهاست. اینجا نقش بسیار بزرگی برای رسانهها میبینیم، نقش بیطرفانه و دلسوزانه ،نه اینکه فقط بخواهند خبر تولید کنند. خبر زیاد است.

خب اگر ما خودمان را مدیریت کنیم و آن تغییر نگرش در مورد آب هم رقم بخورد یک مسأله هنوز باقیست و آن مشکلاتی است که دخل و تصرف سایر کشورها بر رودخانهها رقم زدهاند. الان همانطور که آقای منوچهریان اشاره کرد ترکیه دو سد بزرگ بر دجله و فرات بسته است که تغییرات اقلیمی قابل توجهی را رقم مي زد. برادران افغان ما سد کجکی را میخواهند توسعه دهند. از سد دوستی هم چیزی نمانده است. ارس مانده است و زاب. تکلیف حقابههایمان از رودخانههای مرزی چه ميشود که دوباره شاهد تکرار خشک شدن هامون نباشیم؟
خزاعی: کنوانسیونی در سازمان ملل به تصویب رسیده است که کشورها نمیتوانند تمام آبی که در اختبار دارند را برای خود استفاده کنند و صرفاً برای خود نگاه دارند و باید حق پایین دست و کشورهای اطراف خود را بدهند.
فکر نمیکنید ما الان نیازمند راهاندازی بخش یا برنامهای تحت عنوان «دیپلماسی بینالمللی برای آب» هستیم تا بتوانیم فشار برای مدیریت منابعی که در دست خودمان نیست را افزایش دهیم. هنوز هامون خشک است. و این نگرانی درباره بقیه رودخانههای مرزی وجود دارد.
خزاعی: فعلاً افغانستان با همان سد کجکی هامون ما رو نابود کرده است. آن موقع که افغانستان ارتفاع سد را بالا میبرد باید میدیدیم. کشورهای پایین دست باید بیدار باشند و بهموقع اقدام کنند. نیاز به مذاکره دارد. صد در صد نیاز داریم که دیپلماسی بینالمللی برای آب توسعه یابد و تقویت شود. در این مورد مشکل سدها نیستند زیرا سد سادهایست که به خوبی میشود آن را مدیریت کرد و حتی همه آب آن را تخلیه کرد. کافیست دریچهاش را بکشید تا آب جاری شود. مشکل سد نیست مشکل مدیریت سد است.
آقای منوچهریان شما به موضوع سدهای ترکیه اشاره کردید. شما هم در این مورد موافقید که باید دیپلماسی بینالمللی برای آب تشکیل داد و آن را قدرت بخشید؟
منوچهریان: موضوعی که مطرح است اینکه اگر درست منابع آب مدیریت نشود هم اختلافات منطقهای، هم اختلافات استانی و هم اختلافات ملی و بینالمللی ایجاد میشود. آبهای مرزی مشترک یکی از این نگرانیهاست. اما برای نمونه در مورد سدهای ترکیه که به طور مستقیم به ایران مربوط نیست باز هم رفتار منفعلانهای صورت گرفته است . در مورد هیچ یک از دو سد آتاترک و ایلیسو هیچ موضعگیری مشخص و خوبی از سوی ایران گرفته نشد. شاید ایران حقابهای از سد آتاترک نداشت ولی عراق کاملاً داشت.شاید حقآبه مستقیمی متوجه ایران نبوده اما عوارضی متوجه ایران است. وقتی ترکیه آب را در سد آتاترک را نگه داشته و زمینهای حاصلخیز عراق و سوریه خشک شدند آن وقت ریزگردها جهتش به سمت ایران است . ما این تبعات را ندیده بودیم . شاید این به شکل ظاهری و شفاف جنگ نباشد اما سرمایههای زیادی را هدر میدهد زیرا آن وقت ما باید هزینههای بسیاری برای کنترل و خسارتهای انسانی که ایجاد شده به کار بگیریم. این کار دیپلماسی قوی و موثری ميطلبد. ساخت سدها از ۲۰۱۲ شروع شده است.
عکسها: مسعود اکبری
منبع خبر: سایت خبر آنلاين